Wednesday, June 22, 2011

فاطمه خانمهای آلوده بنفش

هوا به شدت گرم و آلوده است. من توی شرکت زیر باد کولر نشسته ام و برای شماها می نویسم. دلم برای تحصیلدارهایمان می سوزد اما کاری از دستم برنمی آید مگر اینکه جل و پلاسم را جمع کنم و ببرم زیر آفتاب بنشینم.
دیروز ترمومتر ماشین ۴۲ درجه را نشان می داد اما هواشناسی ها می گویند حداکثر سی و نه. در ضمن مرتب اعلام می کنند که اشعه ماورای بنفش به ضریب هشدار رسیده. انگار باید یک چیزی بین یک تا یازده باشد که یازده یعنی بروید بمیرید.. و الان ده است.
خلاصه گل و بلبل.
گشت های ارشاد خیابان ها را پر کرده اند. حتمن مثل همیشه وضعیت موقتی ست. وقتی خیلی گند می زنند و می خواهند بویش درنیاید.
دیروز می خواستم بروم پاساژ آرین. دم در پاساژ، ون و فاطمه خانمها و ماشین های کلانتری ایستاده بودند. من زشت ترین و بدلباس ترین زنی بودم که از آنجا می گذشتم. با اینهمه با نگرانی دستکشهای نخی را از داشبورد درآوردم تا لاک صورتی ام معلوم نشود. بعد هم به جای پاساژ رفتم توی کتابفروشی. وقتی درآمدم دیگر رفته بودند. ولی حاصلش چهل هزارتومان کتابی بود که خریده بودم. به یاد روزهای خوب قدیم سی دی برداشت ۲ و همراه با باد یزادنیان را هم خریدم. یاد وقتهایی که خانه ام خیابان وزرا بود و شبها سرخوشانه با خودم می رفتیم پیاده روی. مریم یادت هست از نان کشمشی های سرراه که تعریف می کردم؟ سر همان ها با من رفیق شدی:).
راستی دیروز رفتم پیش دکتر پیپی و توی دلم گفتم به نیت بازنشستگان وبلاگی قربه الی الله. حالا حالتان بهتر شده؟

پی نوشت:
بچه ها اگر با ساعت آمریکا یا کانادا راحت ترید بهم بگید تا ساعت اینجا روی یکی از این دو تا تنظیم کنم.

8 comments:

  1. حتم بدون موقتی است. دیگه من و شما که گشت های کمیته سال های ۶۰ رو دیدیم که باید بدونیم این ارشادی ها هنوز پیش اونا جوجه هایی بیش نیستند. الان رو نمیدونم ولی ۳ سال پیش که یادم میاد حتا بعضی از این فاطمه خانم ها به قول تو هم ابرو برداشته و ناخن مانیکور کرده داشتند ! یعنی فرهنگ بی بند و باری غرب!! نا فیها خالدون سیستم هم نفوذ کرده :))
    ولی بالاخره رئیسشون باید آخر تابستون گزارش عملکرد بده که بتونه برا سال دیگه بودجه بگیره .
    ...
    اینجا درجه حرارت رو اعلام میکنن یه فاکتور رطوبت هم بش اضافه میکنن که مثلا هوای ۲۷ درجه ۳۲ احساس میشه . ولی تو تهران باید یه فاکتور آلودگی بش اضافه کنن یعنی تو میگی ۴۲ ولی با فاکتور آلودگی
    احیانا ۴۵ حس میشه . یعنی یادم میاد گرمم میشه
    ...
    اگر ساعت اش رو بزاری رو تایم شرق امریکا خوبه چون زمان اش با زمان من و مریم منطبق میشه . ۲ نفر هم میشه اکثریت تو این جمع :)

    ReplyDelete
  2. در عوض همون آلودگی همچون فیلتری عظیم جلوی تابش فرا بنفش رو میگیره :)) بر عکس اینجا که چون هوا به غایت تمیزه- روزای آفتابی تابستون، آفتابش از پشت شیشه ماشین فرو میره تو پوست بس که درخشانه !

    ReplyDelete
  3. آخ آخ نون کشمشی. حالا الان از کجا پیدا کنم؟
    کاش می‌شد برای این آلودگی هوا یک کاری کرد. من جدا اعتقاد دارم که آب و هوا تو اخلاق مردم تاثیر داره. اینجا به نسبت مردمش نجوشن که من می‌ذارم به حساب زمستونی که تقریبا نصف سال رو می‌گیره
    من که ندیدم این فاطمه خانوما رو اما احساسم می‌گه نسبت به سالهای قبل سفت و سخت‌تر شده. درسته؟ یعنی واقعا تو این مملکت هر کس برا خودش امپراطوری داره. می‌گن که مثلا از بالا دستور میاد اما من فکر می‌کنم هرکی هرکی تر از این حرفا شده
    در مورد ساعت هم برا من هیچ فرقی نمی‌کنه. یعنی وقتی نوشته جدید میاد می‌خونم نمی‌رم چک کنم ساعتش چنده.

    ReplyDelete
  4. مریم روی رای تو حساب کرده بودم :) خروج کردی اکثریت رو از دست دادیم :دی
    راستی تابستون شده اینورا نمیای ؟ من و مامک هفته اول جولای میریم کینگستون بعد از اون اگر برنامه ات جوره بیا یه سر نون کشمشی که سهله پشمک یزد و گز اصفهان و سوهان قم و شیرینی دانمارکی و شیرینی خامه ای مدل ایرانی و دلستر لیمویی و دوغ آبعلی و .... هرچی فکر کنی از نوستالژی جات مربوط به شکم چرانی اینجا پیدا میشه تو سوپر ایرانی ها :)

    ReplyDelete
  5. زمان رو عوض کردم. بنا به درخواست پدرام:)
    مریم هروقت بیای حتمن برات یه جعبه نون کشمشی می یارم:) کی می یای راستی؟

    ReplyDelete
  6. به‌به چه همه تحویلم می‌گیرین :دی
    فروغ به پاییز فکر می‌کنم. اونم به شرطی که تابستون رو کار کنم :( خیلی عقبم و روم نمی‌شه برم بگم مرخصی می‌خوام

    ReplyDelete
  7. پاییز نه ولی اگر زمستون برنامه داشتی بری شاید منم همراهی کردم و شد دوباره نصف گروه رو در هم داشته باشیم تو تهران

    ReplyDelete
  8. اولاً من و ايرج غرب آمريکا هستيم و دو تا ما هم با حساب پدرام ميشه اکثريت ... شوخي کردم. براي من هم فرقي نميکنه.
    از هوا نوشتي، اينجا اين موقعه ها يه کمي گرم ميشه و جالبيش اينجاست که تقريباً به ازاي هر يک مايل دور شدن از دريا يا بهتر بگم اقيانوس، يک درجه فارنهايت به حرارت اضافه ميشه! دمه آب 75 دمه خونه ما که 8 مايل از آب فاصله داره 83! تا به کوهها برسي که وضعيت فرق ميکنه.. بازم بگم؟
    حالا اينورا نميايين؟

    ReplyDelete