Thursday, June 30, 2011

شروع

چند وقتی هست که کم حوصله شدم، نه به قبلا که روزی چندیدن بار در اون وضعیت فلاکت بار اینترنت، ایمیلهام رو چک می کردم که خدایی نکرده جواب ایمیل کسی رو دیر ندهم. یا چراغ مسنجرم، همیشه خدا روشن بود. ولی حالا که از صبح تا شب خطوط سریع اینترنت (نسبت به قدیم داخل ایران، می دونم الانم سرعت اینجا مثل ژیان هم برای شما نیست) دم دستم هست، ولی بعضی وقتها 3-4 روز می گذره و یادم می ره ایمیلم رو چک کنم. یا مسنجرم، ماهی یک بار برای چند دقیقه به صورت چراغ خاموش روشن می شه.
با همه این اوصاف، امشب که از سر خاک بر می گشتم، به خودم قول دادم که حتما یک سری به اینجا بزنم.
نامه فروغ رو 1-2 روز پیش دیدم، که البته خود نامه مال 2-3 روز قبلش بود.
اینجا برام خیلی جالب بود. همون اول نشستم کل یادداشت ها رو خوندم. یاد اولین روز آشناییم با وبلاگ افتادم که همون شب اول نشستم، تمام مطالبی که همه نوشته بودند رو خوندم، باز خدا رو شکر حجمش اینقدر نشده بودکه مجبور بشم تا صبح بیدار بشینم.
کلی خوشحال شدم که از حال و احوال همه خبردار شدم. کلی انرژی گرفتم. و ممنون که دعوتم کردید که توی جمعتون باشم.
امیدوارم که همه خوب و سرحال باشند و خوب بازم دور هم جمع بشیم :)

7 comments:

  1. محمود از کوهنوردیت بگو :دی یادته یکسال با پشتکار تمام هر هفته به من زنگ زدی که بیام باهاتون و من هم با پشتکار تمام همه رو گفتم نه؟ :)))‏

    ReplyDelete
  2. This comment has been removed by the author.

    ReplyDelete
  3. :))
    فکر سلامتیت بودم :)
    شانس آوردی، یک کتابی خوندم و یک سری اتفاقات در کنارش افتاد که بی خیال شدم، اگر نه همین الانم داشتم هر هفته زنگ می زدم کانادا که ببینم کی وقت می کنی بیای ایران تا توی کوه ببینیمت :)

    ReplyDelete
  4. رفيق نديده، خوش آمدي

    ReplyDelete
  5. خوش اومدی محمودجان :)

    ReplyDelete